کیان جونکیان جون، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره

AZIZE BABAII

عکس های جدید

                  سلام این روزها کیان ما دیگه داره شیرین کاریهاش شروع میشه. پسر عزیز تر از جونمون داره لبخند زدن و صدار درآوردن رو یاد میگیره و گاهی لبخند های پر از معناش رو به ما هدیه میده. منو مامان جونی هم که بچه اولمونه و ندید بدید کلی ذوق زده میشیم.۱۳ آذز ماه مامان جونی تو این هوای آلوده تهران  کیان جونی رو واسه واکسن زدن برد وخوشبختانه پسرم زیاد اذیت نشد ولی تا ۳ روز تب داشت. بعدش هم که هوا خیلی بد بود و تهران تعطیل شد رفتیم ملایر و کلی خوش گذشت. کیان جون تا سوار ماشین میشه میخوابه و فقط ۲ یا ۳ بار بیدار میشه شیر میخوره. ...
20 آذر 1391

پدرانه ۶

سلام. این روزا کیان جونی داره تازه به دنیای جدید عادت میکنه. پس از یک سفر طولانی داره خستگی هاشو سر ما خالی میکنه. دیگه منو مامانی رو کاملاْ میشناسه. از تاریکی به شدت بدش میاد( شبها با چراغ خواب هم نمیخوابه باید لامپ روشن باشه)ُ قبل از خواب حدود ساعت ۱۲ شب اینقدر گریه میکنه که فهمیدیم آقا باید قبل از خواب ماشین سواری کنه منو مامانی هر شب ساعت۱۱ عالیجناب رو با ماشین بیرون میبریم تا آروم بشه و آماده خواب. تو زمین بازی که میذاریمش حسابی سرگرمه اما از پیشش بریم شروع به بیقراری میکنه. موقع خواب باید من یک دستش و مامانی دست دیگشو بگیریم تا با آرامش بخوابه وگرنه گریهههههههههههههههههههههههههههه. پسر نانازمون هم پیش دکتر میره و چکاب میشه ج...
9 آذر 1391

سرماخوردگی

دیروز  که سر کار  بودم خانمم تماس گرفت و گفت کیان جون همش خوابه امروز کوچولوی آروم و خوبی بوده  و مامانش و اذیت نکرده و خوب استراحت کرده. بعد از اینکه به خونه رفتم  متوجه شدیم که تب داره. یک کم دست و باهای کوچولوشو تو آب ولرم شستیم ولی تاثیری نداشت. رفتیم مرکز طبی کودکان اونجا اینقدر نی نی ناناز و  مریض بود که دلمون کلی سوخت. خلاصه ساعت ۲ شب بود که نوبتمون شد.  دکتر تشخیص سرماخوردگی خفیف داد و دارو تجویز کرد. اینقدر واسه فرشتمون ناراحت بودیم اینقدر بی حال  بود.  از روز تولد تا حالا اینقدر کیانمون بی حال و آروم ندیده بودیم. مامانی کلی گریه کرد. منم هر بار نگاش میکردم که بی حاله کلی می سوختم. خلاصه امروز...
1 آذر 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به AZIZE BABAII می باشد